قهوه خانه هاي قديم در اصل جايي براي اجتماعات کوچک مردم بودند. در قرن شانزدهم بيشتر کشورهاي خاورميانه داراي قهوه خانه هاي پر رونقي بودند. در اين ميان مصر، ايران و عثماني جايگاه خاصي داشتند. در آن زمان در اروپا چنين مکانهايي وجود نداشت. اما چيزي که قهوه خانه ها را از غذاخوري هاي مرسوم و رستورانهاي اروپايي متمايز مي کرد محيط اجتماعي آنها ، کتاب خواندن، گفتگو هاي روزمره و ديد و بازديد در کنار صرف قهوه بود. فرهنگ شاهنامه خواني و حتي بازي هايي مثل شطرنج و نرد يادگار قهوه خانه هاي قزوين و تهران و قاهره و استانبول است.
قهوه خانه هاي ايراني بيشتر به خاطر علاقه دربار صفوي به اين محيط رواج يافتند. طعم قهوه به ذائقه دربار صفوي خوش آمده بود و آن سالها مقامي به عنوان قهوه چي در دربار شکل گرفت. شاه تهماسب شيفته محيط اجتماعي قهوه خانه ها شد و اولين قهوه خانه ايران به روايتي در قزوين توسط وي به راه افتاد. شاه عباس در ادامه احداث بازار ها و مدرسه ها و مساجد و شاهکار آن زمان ، ميدان نقش جهان اقدام به توسعه قهوه خانه هاي اصفهان نمود که هنوز برخي در اطراف بازار قيصريه اصفهان مشغول به کارند. تا مدتها قهوه خانه ها محل رفت و آمد طبقه بالاي جامعه از جمله شعرا، درس خوانده ها و تجار بود. وقتي در اوايل سلطنت پهلوي رضاخان شيره کش خانه هاي قديم را رسما تعطيل کرد کم کم پاي اهالي اين مکانهاي تعطيل شده به قهوه خانه ها باز شد. پس از آن ديگر قهوه خانه ها رونق اجتماعي خود را کم کم از دست دادند.
در ميانه قرن هجدهم و نوزدهم ميلادي که اروپاييان با شکست امپراطوري عثماني تازه با نوشيدني هاي تلخ مورد علاقه ترک ها آشنا مي شدند، شيفته طعم قهوه و محيط قهوه خانه ها شدند. اولين قهوه خانه هاي اروپايي در ونيز از روي الگوي ترک آن راه اندازي شد. چارلز دوم شخصا دستور احداث قهوه خانه ها را در بريتانيا صادر کرد و فرانسوي ها کافه هاي معروف پاريسي را طبق آنچه در مصر عثماني و ايران ديده بودند افتتاح کردند. بوي قهوه ترک در قرن نوزده به سرعت اروپا را گرفت. دانه هاي قهوه کم کم طور ديگري مصرف مي شدند و قهوه فرانسه در ميان قهوه خانه هاي اروپايي مد شد! اين تمام ماجرا نبود؛ کافه هاي جوان پاريس ديگر مثل پدربزرگ هاي استانبولي خود محيط هاي چندان اجتماعي نبودند. اما هنوز بسياري از آنها پاتوق غير رسمي روشنفکران ، هنرمندان ، دانشمندان و نويسندگان بود. جوانهايي که در زمان انقلاب فرانسه روي ميز کافه ايستاده و سخنراني مي کردند ، نقاشاني که توي کافه هاي ونيز پرتره مي کشيدند، گروههاي محلي که در کافه هاي آکسفورد کتابهاي شکسپير را روخواني مي کردند، دانشمنداني که بعد ها در برکلي دانشحويانشان را در کافه هاي مشرف به خيابان درس مي دادند همه الگوهاي رشد يافته قهوه خانه هاي خاور ميانه بودند. سالها بعد که ايرانيان اروپا را ديدند شيفته کافه هاي اروپايي شدند و در ميان سالهاي سلطنت پهلوي اين بار ما کافه ها را از اروپا به ايران آورديم. روشنفکران ما بار ديگر اين بار با خاطرات شيريني که از کافه هاي غرب با خود آورده بودند در کافه هاي مدرن جمع شدند. مثال بارز آن اتفاقي بود که در دهه سي و چهل در کافه نادري شکل گرفت. کافه نادري توسط يک جهانگرد روسي در تهران در طبقه زيرين هتل نادري (1306) افتتاح شد. کافه نادري تنها يک کافه مدرن نبود. به واسطه رفت و آمد قشر خاصي در يک دوره زماني، کافه نادري نقش به سزايي در پيوند ميان روشنفکران ايفا کرد. شخصيتهاي بسياري از ميان ارتباطات شکل گرفته در کافه نادري رشد کردند که از آن جمله مي توان به صادق هدايت، سيمين دانشور، نيما، پرويز خانلري، بزرگ علوي ، براهني ، سپانلو، گلسرخي و شاملو اشاره کرد.
ادامه دارد
You need to be a member of Barista Exchange to add comments!
Join Barista Exchange